
او به شدت با جدول کنار خيابان برخورد کرد و دچار صدمه جدي شد، من بلافاصله اين سارق جوان را که به شدت آسيب ديده بود به بيمارستان رساندم و با انجام معاينات اوليه مشخص شد او از ناحيه استخوان لگن و دست راست دچار شکستگي شده است. موضوع را به خانواده جوان سارق اطلاع دادم و پدرش که آدم آبرومندي است سراسيمه خود را به بيمارستان رساند.
پدرش می گفت: فرزندم از جواني گرفتار رفيق بازي شد و دوستي با افراد ناباب او را از مسير اصلي زندگي دور کرد. ميثم در سن ۲۳ سالگي عاشق و دلباخته دختر خانمي شد که خانواده اي بي بند و بار داشت. من و مادرش هرچه گفتيم اين دختر شايستگي تو را ندارد او نپذيرفت، قبول نکرد و حتي تهديد مي کرد که اگر به خواسته اش نرسد دست به خودکشي خواهد زد. ما از ترس آبرويمان براي پسرم آستين بالا زديم و به هر سختي که بود او را به خانه بخت فرستاديم. اما ۷ ماه بعد، يک روز او با وضعيتي به هم ريخته و در حالي که گريه مي کرد به خانه آمد و گفت همسرش را به اتهام رابطه نامشروع با يکي از دوستانش دستگير کرده اند. ميثم، عروسم را طلاق داد و من بيچاره هم با حقوق بازنشستگي به ناچار هزينه پرداخت مهريه را به طور اقساطي به گردن گرفتم. اما اين شکست سنگين عاطفي و خيانتي که دوست ميثم و همسرش در حق او کردند براي فرزندم خيلي گران تمام شد. متاسفانه ميثم پس از مدتي به موادمخدر آلوده شد و امروز هم خبر آوردند که به اتهام سرقت دستگير شده است. کاش جوان ها قدر خودشان را بدانند و با سرنوشت خود بازي نکنند.